موضوع تحقیق :
عرفان و تغییرات پیرامون آن
زیر نظر :
استاد موسوی
گرد آورنده :
محمد قادری
مرکز آموزش عالی شهید رجایی تربت حیدریه
زمستان 92
فهرست مطالب
عنوان صفحه
طرح کلی تحقیق................................. ................................................ ..................................................................................................4
تعریف عرفان ...................................................... ................................................ ...............................................................................5
شیوع عرفان ....................................... ................................................ ...............................................................................................5
سنایی و ادبیات عرفانی ......................... ................................................ ...........................................................................................7
نو آوری سنایی در مثنوی ........................... ................................................ ......................................................................................7
.
نظامی و ادبیات عرفانی................................ ................................................ ..................................................................................7 ..
عطار و ادبیات عرفانی ............................................ ................................................ .........................................................................8
نظر افراد مختلف در مورد تاثیر عطار بر عرفان ............. ................................................ ..................................................................8
۱-دکتر منوچهر جوکار
۲-دکتر رضا اشرف زاده
۳-دکتر اعوانی
سخن پایانی .............................. ................................................ ..................................................................................................12
فهرست منابع ................................... ................................................ ...........................................................................................13
طرح کلی تحقیق
-عرفان چیست
-شیوع عرفان منتسب به چه قرنی است
-چه اشخاصی موجب تجلی عرفان گردیدند
-جایگاه عرفان در فرهنگ و تمدن ایران
-تاثیر سنایی بر عرفان
-چرا شعر را منتسب به سنایی دسته بندی کرده اند
-تاثیر نظامی بر عرفان
-تاثیر عطار بر عرفان
-ویژگی های عرفان عطار
-وجه شخصیتی عطار در ایران چگونه است
-تفاوت عطار با دیگر عرفا چیست
-رابطه ی عطار با قدرت ستیزی
تعريف عرفان
«عرفان در لغت به معني شناختن است، به معني علم يعني دانستن همهست، و گاهي هم لفظ «علم» اعلم از عرفان، ذكر مي گردد. به اين ترتيب، علم كه شامل دانستن كل اشياء اعم ازمادي و مجرد مي گردد، در حيطه خود، «عرفان» را دارد كه، عرفان «مختص» مي شود يعني مختص به شناختن مجردات (موجودات غيرمادي و قائم به ذات) مي شود،ولي اين قاعده كلي نيست زيرا هر دو كلمه در بسياري از موارد به معناي همديگر استعمال گرديده است (علم و عرفان.) در دايرةالمعارف مصاحب، عرفان را چنين تعريف مي كند: «عرفان، در اصطلاح حكما و صوفيه، معرفت قلبي است كه از طريق كشف و شهود نه بحث و استدلال، حاصل مي شود و آن را، «علم وجداني» هم مي خوانند، دانشي را كه مبني بر عرفان است، معرفت مي خوانند.» به طور دقيق، عرفان نظري در مقامات و مراتب معرفت حق، در معرفت مظاهر ظهور(پيامبران) و عرفان عملي، در سير و سلوك از نفس فردي به حق و در شرايط و صفات سالك منظور مي گردد».[1]
عرفان در آيين مسيحي
«مفاهيم عرفان نظري و عملي، همواره، همراه مسيحيت بوده كه اوج آن در قرون اوليه مسيحيت، ملاحظه مي شود، كه اين مفاهيم با مادي شدن كليساها و قدرت يافتن اربابان كليسا، به تدريج تاثير و نفوذش كاهش يافت، در بررسي هاي انجام شده، عارفاني هم ديده شدند كه به شكل زاهدانه در كوه ها به دنبال وحدت يافتن با خداوند بودند و يا در تجرد و انزوا، مي زيستند و هم عارفاني بودند كه به فكر روحاني و معنوي كردن ديگران بودند يعني مريداني داشتند و هم اينها اكثرا بانيان فرقه هاي مختلف عرفاني و رهبانيت شدند و يا مسئوليت نظامات امور روحاني را به عهده داشتند مثل كشيش ها و پاپ ها.»[2]
شیوع عرفان :
«اصطلاح عارف براي اولين بار در ادبيات عرفاني «قرن سوم هجري» به ميان آمد، طوري كه بايزيد بسطامي به جاي صوفي، لفظ «عارف» را به كار برد، عارف، هميشه سعي دارد با كشف و شهود و اشراق به حقايق برسد و به علوم ظاهر و باطن دست يابد.
در دوره سلجوقیان عرفان در ایران رواج یافت . بعد از حمله مغول روحیه ایرانیان شکست خورده و احتیاج به سخنان آرام بخش بود. از شاعران قرن ششم که در سخن آنان مطالب شرعی و عرفانی و به طور کلی اخلاقی و معنوی دیده می شود سنایی و خاقانی و نظامی و عطار و مولوی معروفند.»[3]
عرفان در مثلث فرهنگ ایرانی
«اگر معارف فرهنگ ایرانی – اسلامی سه ضلع داشته باشند یکی فقه، دیگری فلسفه و در آخر عرفان است. طرفه و عجب آنکه این سه ضلع در طول تاریخ علاوه بر نسبتهایی که با یکدیگر برقرار می کردند در پارهای مواقع تعارض هم داشتند. چه عارفان و چه فلاسفه اختلاف نظرهایی را با فقها داشته اند و چه خود عارفان و فلاسفه همیشه رویکرد و منظر واحدی را اتخاذ نمی کردهاند و یکدیگر را بر نمیتافتند. در این میان اگر حتی افرادی چون مولوی با وجود مخالفتهایی که با فلسفه داشته اند خود فلسفهورزی نموده اند عطار نماد و نمود کاملی از جریان عرفانی در تمدن و فرهنگ ایرانی – اسلامی است». [4]
«شناخت یکی از سه ضلع فرهنگ ایرانی یعنی عرفان بدون تضلع و تسلط به اندیشه های عطار ممکن نیست. از سوی دیگر او چهرهای است که عرفان چندسده اول جهان اسلام و جهان ایرانی را از عرفان چند سده متأخر آن جدا میکند و از این لحاظ پل میان این دو قسم عرفان به حساب می آید. این نکته نیز اهمیت وی را در عنوان چهره برجسته عرفان اسلامی بیش از پیش نشان میدهد.
زبان پارسی اگر زبان دوم علمی جهان اسلام است زبان اول عرفان اسلامی است. این نکتهای است که حتی مورد تأیید عربزبانان نیز واقع شده است. ارتباط میان این دو چنان نزدیک است که پارهای از زبانشناسان را بدان سمت سوق داده است که تصریح کنند زبان پارسی در اساس خود مستعد ترویج شعر و بخصوص شعر عرفانی است. در این میان نقش عطار نه تنها به عنوان ترویج دهنده عرفان اسلامی و آشنایی دادن مخاطبان با قله های این جریان چون: حلاج، ابراهیم ادهم و ابوسعید ابوالخیر برجسته است که در ترویج دهنده زبان غنی و ژرف پارسی نیز نقشی مهم بازی میکند. »[5]
«در قرن پنجم: اشعار عرفاني آغاز شد و در دوره هاي بعد به كمال رسيد و شاهكارهايي چون حديقه الحقيقه سنايي و قصايد و غزليات عارفانه او و آثار گرانقدر عطار و بعدها اشعار سعدي و حافظ و مثنوي مولانا، به وجود آمد. در اين قرون، كتب و رسالات عرفاني صوفيه، شهرت يافته و در دسترس همه افراد قرار گرفت و از آنها در مهد هاي علمي، نام برده شده است.
از قرن پنجم به بعد: اختلافات فرقه هاي مختلف شدت يافت. صوفيه هم كه دعوي آزاد انديشي و بي تعصبي افراطي داشتند، از اين معارضه ها دور نماندند و در فرقه خود، آرام آرام تعصب ورزيدند. از ويژگي هاي ديگر تصوف و عرفان قرن پنجم به بعد، توسعه و گسترش اولين خانقاه ها و حصول نظم و ترتيب و ارشاد صوفيه، در آنها، بوده است.
در قرن ششم:
از خصوصيات تصوف عرفاني قرن 6، دور شدن از آزادي انديشه و اظهار تعصب و راي و آزادي بيان است. همچنين دور شدن عرفاي تصوفي از دين و اصول آن و ناروايي كردن ادبيات احكام ديني و عدم اجازه به ورود احكام و اصول ديني . اينجا در قرن ششم، اهل عرفان و صوفيه هستند كه با استدلال و فسلفه و چون و چراي فلسفي، مخالفت شديد مي نمايند و بر اثر جدال ها و مناظرات علمي و نزاع هاي فرقه اي اندك اندك، به فكر استدلالي كردن آراء و نظرات عرفاني تصوفي نشات مي گيرد، تا اينكه اين تغيير و تحول در قرن هفتم توسط ادبيات ابن عربي، كامل مي شود. در همين قرن 6 هجري قمري است كه اختلافات بين فرقه هاي مختلفه اوج مي گيرد. اختلافات شيعه و اهل سنت به جدال كشيده مي شود و سرانجام آغاز رويه نويسي كتابي و رساله نويسي مجلسي به طور مشخص، پديد مي آيد. در همين قرن 6 هجري قمري است كه پاره اي از فقهاي كرامي و شيعه و ديگر متشرعان، به طور كلي عرفان صوفيه را انكار مي كنند و با تصوف شديدا مخالف مي شوند. مخالفتي كه از قرن پنجم آغاز شده بود، در قرن 6 جدي ترين مرحله در پروسه عرفان تصوفي نظري و عملي مي گردد.»[6]
سنایی و ادبیات عرفان
«سنایی نخستین شاعر بزرگی است که عرفان را به طرز وسیعی وارد شعر کرد و کتاب مستقلی نیز در این باب موسوم به حدیقه ا لحقیقه و شریعه ا لطریقه پرداخت.در تاریخ ادبیات فارسی از « شعر قبل از سنائی و شعر بعد از سنائی» سخن گفته می شود و این بدان دلیل است که حکیم سنایی غزنوی بر فرهنگ و ادبیات پس از خود تاثیر جدی گذاشت و روند شعر فارسی را متحول کرد و آغازگر و مؤسس مکتبی شد که بعدها عطار و مولانا و حافظ آن را دنبال کردند و به اوج رسانیدند. چنانکه مولانا می گوید:
ترک جوشی کرده ام من نیمه خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
عطار روح بود، سنایی دو چشم او
ما از پی سنائی و عطار آمدیم
البته باید توجه داشت که این تاثیر گذاری سنایی و اهمیت وی در تاریخ ادبیات فارسی و عرفان و تصوف، مربوط به مرحلۀ بعد از تحول درونی سنایی می باشد، چه اینکه ایشان، نخست به عنوان شاعر هزل پرداز و ستایشگر پارسیان و درباریان مطرح بود، ولی بعد از مدتی، تحول درونی برای وی پدید می آید که وی را از بذله گویی و ستایشگری به پارسایی و گرایش صوفیانه می کشاند و در این دوره از زندگی خویش، شعر فارسی را که پیش از آن مملو از ستایش پادشاهان، شوخی و هزل و حتی کلمات رکیک بود، به عرفانی ترین سروده ها مبدل نمود و سبک جدید و مستقلی را برای شعر فارسی گشود که امروز از آن، بنام ادبیات عرفانی یاد می گردد.»[7]
نوآوری سنایی در مثنوی:
«آثار تصوف پیش از سنایی به نثر بود، ولی سنایی زبان تصوف را رسماً تغییر داد و هم به تصوف رنگ دیگری بخشید و هم شعر فارسی را وارد ساحتی جدید کرد. سنایی با خلق آثار عرفانی تعلیمی چون سیرالعباد و حدیقه الحقیقه، مثنوی را قالب ادبیات تعلیمی و فلسفی ــ عرفانی قرار داد. بویژه کتاب مثنوی حدیقه الحدیقه وی یکی از شاهکارهای مهم ادبی زبان پارسی و در نوع خود بی نظیر است و ظاهراً اولین کتابی می باشد که بر این اسلوب و روش نگاشته شده است این کتاب در حقیقت قبل از مثنوی معنوی بزرگترین بنای شعر تعلیمی صوفیه بشمار می آید به همین جهت یکی از مؤثرترین آثار ادبیات تعلیمی و صوفیانه بوده، چنانکه دیگر شاعران بزرگ پارسی از جمله مولوی و عطار مثنوی های خود را به شیوه سنایی ساختند و دیگران نیز مثنوی های بسیاری به تقلید از شیوه سنایی آفریدند سنایی گرچه خود به سلسله و خانقاه منسوب نبوده است یا به شیوه مشایخ عصر خویش از طریق ایجاد سلسله برای دستگیری و ارشاد علاقمندان تلاش نکرده است، ولی به سبب خلق این گونه منظومه های تعلیمی فلسفی ــ عرفانی و انتشار آن نقش قابل ملاحظه ای در رشد و نشر تصوف و عرفان داشته است. »[8]
نظامی و ادبیات عرفانی :
«نظامی هم در اولین مثنوی خود مخزن ا لاسرار به بیان مطالب اخلاقی و شرعی پرداخته و از این رو درآنجا خود را همردیف سنایی خوانده است. او به شاعران پیش از خود معترض است و آنان را مشتی گدا سیرت مداح می خواند که آبروی سخن را برده اند.
دیگر شاعران معنی گرا به اشعار بزمی و بی بندوبار سایر شاعران توجه نداشتند و ناصر خسرو قبلا انتقاد از آنان را باب کرده بود. نظامی در انتقاد به این جنبه از شعر روزگار خود نیز ابیات فراوانی دارد و به شاعرانی که آشکارا به فسق و فجور مباهات می کردند تاخته ا ست. همه این مطالب آغاز شعر معنی گرا و اخلاقی یا شرعی است که بعداً به شعر عرفانی منجر می شود.
پس مراد از شعر شرعی یا شعر آغازین عرفانی تا حدود زیادی شعر اخلاقی و موعظه و تنبیه است که در مقابل شعر دنیوی سبک خراسانی و شعر شاعرانی که در فسق و فجور داد سخن داده اند به وجود آمده ا ست.»[9]
عطار و ادبیات عرفانی
«به صورت خاص در حوزه عرفان ایرانی – اسلامی اگر افرادی چون سنایی و بخصوص عطار نبودند امکان آنکه بزرگی چون مولوی فرصت بروز و نمود پیدا کند اندک بود. ما بسی از مولوی یاد میکنیم، اشعار او را میخوانیم و شاهدیم که اندیشه و اشعار وی حتی در مغرب زمین مورد توجه قرار گرفتهاند اما هم برای فهم اندیشههای ژرف و غنی مولوی و هم برای پی بردن به سیر تکامل این اندیشهها، احاطه به افکار افرادی چون: عطار ضروی است. چرا که رگههای بسیاری از این افکار در اندیشهها و اشعار فردی مانند عطار موجودند.
پارهای از زبانشناسان بهدرستی تصریح کردهاند که راهی برای غنی کردن زبان جز وجود نخبگانی که در عرصههای گوناگون به تفکر و تأمل میپردازند وجود ندارد و به جهت نسبت نزدیک فکر و زبان هر تحولی در عرصه فکر تأثیر خود را بهوفور بر زبان می گذارد. نقش عطار در پیشبرد تفکر عرفانی از این جنبه نیز قابل توجیه است . او نه تنها تفکری را به یکی از مراحل مهم خود رسانده که امکانات زبانی جدیدی نیز برای انتقال مفاهیم عرفانی ارائه کرده است.»[10]
نظر افراد مختلف در مورد تاثیر عطار بر عرفان
۱- دکتر منوچهر جوکار (استاد دانشگاه شهید چمران اهواز) :
عطار در مثلث عرفان
«دکتر جوکار: درباره جايگاه عطار در عرفان ايراني بيان كرد: سنايي، عطار و مولانا اضلاع مثلث عرفان ايراني هستند. اگرچه جايگاه عطار به لحاظ تاريخي حدفاصل بين سنايي و مولاناست، سهم عطار از عرفان بسيار بيشتر از سنايي است و اگر مولانا و مثنوي معنوي او نبود، عطار بيشتر مورد توجه قرار ميگرفت و به چشم ميآمد.
او مولانا را به درختي بزرگ تشبيه كرد و ادامه داد: به هر حال، وقتي درخت بزرگي رشد ميكند، درختهايي كه كمي از آن كوچكترند، زير سايهاش قرار ميگيرند و همه تصور ميكنند كه آن سايه بزرگ به آن درخت بزرگ مربوط ميشود و درختهاي ديگر ديده نميشوند؛ در حالي كه در واقعيت، اينگونه نيست. »[11]
سه ويژگي از عرفان عطار
«دكتر جوكار به ويژگيهاي متمايزكننده عرفان عطار اشاره كرد و توضيح داد: عطار سختترين و پيچيدهترين مسائل عرفاني را به سادهترين زبان ممكن بازگو ميكند و هر كسي كه كمي ذوق عرفاني داشته باشد و تا حدودي با زبان فارسي آشنا باشد، عرفان عطار را درك ميكند. البته زماني اهميت كار عطار مشخص ميشود كه بدانيم همين عرفان مثلاً در قرنهاي هفتم، هشتم و نهم توسط كساني چون شيخ محمود شبستري، ابن عربي و جامي چقدر پيچيده بيان شده است.
او اضافه كرد: عرفان عطار عصاره عرفان خراسان نيز هست؛ خراساني كه تا پيش از حمله مغول، مهمترين مركز تمدن و فرهنگ و خاستگاه اصلي عرفان ايراني و اسلامي است. البته منظور خراسان بزرگي است كه از شمال افغانستان تا ماوراءالنهر و خراسان ايران را شامل ميشود. پيش از عطار، عرفاي بزرگي در خراسان بودند كه كمتر نامي از آنها باقي مانده است. عطار عرفان همه آنها را خوانده و شنيده و در خودش جمع كرده است. عطار حتی عرفان ابوسعيد ابوالخير را نيز در خود دارد.
جوكار سومين ويژگي برجسته عرفان عطار را اولين بودن او در زمينههاي بسياري دانست و گفت: هر چند سنايي آغازگر شعر عرفاني است، عطار شاعر عارفي است كه اثر مستقل عرفاني دارد و يا به تعبيري ديگر، منظومه تمثيلي عرفاني دارد. براي مثال، منطقالطير عطار يك دوره عرفان ايراني و اسلامي را از آغاز تا انجام در خود دارد؛ منظومهاي كه با طرحي پيشين و با مقاصد تعليمي سروده شده است. همچنين او اولين شاعري است كه يك دفتر مستقل رباعي به نام مختارنامه دارد و شاعر با مقدمهاي كه براي آن نوشته، اين كتاب را به صورت اثري مستقل در ميان ساير آثارش معرفي كرده است. گفتني است كه مختارنامه 50 باب دارد و هر باب نيز عنوان و موضوعي دارد كه عموماً عرفانياند. »[12]
تأثير عطار بر عرفان پس از خود
«جوكار عنوان كرد: بزرگترين شاعر عارف ما مولاناست؛ اما مولانا از سنايي و عطار در آثارش، خصوصاً در مثنوي و فيه مافيه، به بزرگي ياد ميكند؛ اما در اين ميان، گويي مولانا ارتباط و نزديكي روحي بيشتري با عطار دارد. زبانش به زبان عطار شبيه است و بسياري از داستانهاي عطار را مولوي دوباره تكرار كرده است.
تنوع آثار شيخ عطار
اين استاد زبان و ادبيات فارسي در خصوص آثار عطار عنوان كرد: عطار آثار متنوعي دارد. او علاوه بر دفتر رباعيات كه به مختارنامه معروف است، منظومههاي اسرارنامه، الهينامه، مصيبتنامه، منطقالطير و ديوان غزليات و قصايد عرفاني و كتاب معروف تذكرة الاوليا را در كارنامه خود دارد. از اينرو بايد گفت عطار كارنامه بسيار پربرگ و باري در حوزه شعر عرفاني فارسي دارد و غير از مولانا، در عرفان، كسي به او نميرسد. »[13]
۲-دکتر رضا اشرف زاده :
«دكتر رضا اشرفزاده از عطارپژوهان بنام كشورمان است که حدود 25 سال از عمر خود را صرف مطالعه و معرفي آثار اين چهره برجسته تاريخ فرهنگ و ادب ايران زمین كرده و آثار متعددی در اين زمينه نگاشته است كه از آن ميان مي توان به كتاب ارزشمند «آيات و احاديث قرآني و ديني در آثار عطار » اشاره كرد.
او عطار را به عنوان شخصيتي معرفي مي كند كه تحولي درعرفان اسلامي ايجادكرده و پس از سنايي زمينه ساز خلق آثار درخشان عرفاني درآثار مولوي نیز شده است .
عطار نيشابوري را مردم ايران به عنوان شخصيتي چند وجهي ميشناسند. عدهاي او را شاعر، برخي عارف و تعدادي هم به اعتبار آثار منثوري كه دارد او را نويسندهاي بزرگ معرفي ميكنند.
به اعتقاد دکتر اشرف زاده عطار نيشابوري يكي از عارفانِ شاعرِ بزرگ ايران است كه تحولي در عرفان اسلامي ايجاد كرده است، يعني مجموعهاي از اين صفتها شخصيت عطار را اين چنين بزرگ و ارجمند ساخته است.
منظور از تحول به عقیده ی ایشان این است که عطار در زمينه عرفان خودش يك صاحب نظر كامل است و مقلد ديگر عرفا يا ادبا نيست و به عبارتي خودش مبتكر است و همين جا بايد عنوان كرد كه نخستين منظومه رمزي عرفاني ايران و زبان فارسي را او سروده است.
يعني منطقالطيرکه نخستين منظومه رمزي عرفاني ايران و زبان فارسي است و پيش از آن هم ٰبه اين صورت كسي منظومه رمزي عرفاني نسروده بود، البته عطار تنها در منطقالطير متوقف نميشود و به دنبال آن مصيبتنامه را نیز ميآفريند.
از سوي ديگر، مطالب و محتوا و مضاميني هم كه در عرفان اسلامي ذكر ميكند بسيار جديد هستند و به تعبيري ضمن اين كه خودش عارف بسيار برجستهاي است يك نظريه پردازعرفان هم به حساب ميآيد.
نكته ديگري كه در ارتباط با تفاوت عطار با ديگران چه عرفاي پيش و پس از خود بیان میکند ، اين است كه معمولا عرفا مقامات عرفاني را براساس مطالب زهد بيان ميكردند، مثلا ابونصر سراج هفت مرحله را برميشمرد: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توكل و رضا.
اگر به همين سه قسمت اول توجه كنيم، ميبينيم عرفان زهد است؛ اما عطار نيشابوري در اين زمينه تحول ايجاد ميكند و بحث زاهدانه را كنار ميگذارد.
او همچنين مقامات عرفاني را وادي ميخواند و واديهاي او عاشقانه هستند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت و فقر و فنا.
به همین دلیل وی را هفت شهر عشق نامیدند.هر چند عده ای ان را به مولانا منسوبش میدهند اما هیچگونه سند معتبری برای این ادعا موجود نمی باشد.
از نظر این استاد عطار نيشابوري در يك كلام بين سنايي و مولوي قرار دارد. مطالب و آموختهاي را از شيوه و عرفان سنايي گرفته، دگرگون كرده است و نظريات خودش را به آن افزوده و براي مولانا به يادگار گذاشته و مولوي، مثنوي معنوي را بر همين اساس و سابقه ميگويد و ميسرايد. و در يك كلام، عطار را استاد مولوي در عرفان میداند.
آقاي دكتر اشرفزاده درباره ی نوع عرفان عطار میگوید برخي تصور ميكنند تصوف و عرفان گوشه خانقاه نشستن و هوي حق كشيدن است؛ در حالي كه عرفان عطار پويا و ديالكتيكي است و با اسلحه عرفان، حربه كلام و زبان به جنگ قدرتمندان ميرود.
عطار از زبان بهلول و ديوانگان و همچنين از زبان عرفاي ديگر به جنگ قدرت ميرود، پادشاهان را ميكوبد و به صورت صريح قدرتستيزي دارد.
وی می گوید نكته ديگر كه خيلي قابل ملاحظه است، كاربرد اصطلاحات عرفاني به زبان فارسي است. پيش از عطار چه فلسفه، چه منطق و عرفان معمولا به زبان عربي است كه امروز ما در اين زمينه وامدار عطار هستيم و بسياري از اين اصطلاحات را معادل فارسي برايش انتخاب كرد و به جاي اين كه بگويد عارف ميگويد شناسا به جاي توبه ميگويد بازگشت يا به جاي عرفان ميگويد شناخت كه خود همين نكته قابليت دارد كه يك فرهنگنامه زيبا برايش تدوين كرد.
عطار نيشابوري از نظر علوم زمان خودش شخصيتي جامع بوده است و آثارش اين ادعا را گواهي ميدهد. به عنوان مثال ميزان استفاده عطار از قرآن و حديث خودش يك كتاب مفصل است كه من همين موضوع را در كتاب «فرهنگ كاربرد آيات و روايت در آثار عطار نيشابوري»انتخاب و منتشر كردهام.
آقای دکتر اشرف زاده در مورد روحیه ی قدرت ستیزی عطار می گوید:
يكي از برجستهترين ويژگيهاي عطار نيشابوري كه در آثارش و اصلا در فكر و انديشهاش وجود داشته اين بوده كه به دربار هيچ پادشاهي نرفته و در كل كتابهاي او هيچ پادشاه و قدرتمندي مورد مدح قرار نگرفته است.
جوهر زندگينامه يك عارف
غزلهاي عطار نيشابوري يكي از مهمترين مراحل تكامل غزل عرفاني فارسي به شمار ميرود و برخي از پژوهشگران شعر و ادب فارسي بر اين باور هستند كه اگر در ادبيات كلاسيك از ديوان شمس تبريزي چشمپوشي كنيم. غزليات عطار مهمترين نمونههاي غزل عرفاني فارسي هستند و حتي همانطور كه در اين گفتگو دكتر رضا اشرفزاده تاكيد كرده عطار را به نوعي استاد مولوي معرفي ميكند ميتوان گفت اوج و تكامل غزلهاي عطار را ميتوان در ديوان شمس جلالالدين مولوي جستجو كرد»[14]
۳- سخنرانی دکتر اعوانی :
«عطار شعر را حکمت میبخشد»
«عطار مرد اهل درد است و شعر را حکمت و قوت و جان میبخشد. شاعران ما حکیماند و یکی از افتخارات عرفان حکمت است. سخن عطار زبان حال است نه قال.
دکتر اعوانی درباره دو اصطلاح کلیدی «درد» و «مرد» در آثار عطار گفت: عطار مرد اهل درد است و شعر را حکمت و قوت و جان میبخشد. شاعران ما حکیماند و یکی از افتخارات عرفان حکمت است. اساساً عرفان عین حکمت است و متافیزیک واقعی است و متافیزیک اسلامی و دینی عرفانی است. عرفان شعبهای از معرفت است که از ولایت حاصل میشود. لذا لفظ صوفی را که برای مولانا و عطار به کار میبریم، بدین معناست که ایشان صوفیان حقیقی هستند.
بر اساس برخي از تذكرهها و آنچه استاد فروزانفر آورده است عطار در سال 540 قمري متولد شده است كه البته به گفته دكتر شفيعي كدكني اين تاريخها و به طور كل آنچه از زندگي عطار نقل ميشود چندان قابل استناد نيست و دكتر محمد استعلامي هم در مقدمه خود بر كتاب «تذكره الاولياء» به اينگونه روايتها از زندگي عطار تشكيكهاي جدي وارد كرده است. با اين حال بسياري مرگ عطار را بر اثر حمله سربازان مغول به نيشابور در 618 قمري عنوان ميكنند و معتقدند او به دست يكي از سربازان مغول كشته شد.»[15]
سخن پایانی :
«یکی از مختصات سبکی شعر شرعی قرن ششم که در آثار امثال سنایی و خاقانی و نظامی و جمال ا لدین اصفهانی دیده می شود و بعدها به صورت دعوای عقل و عشق به شعر عرفانی می رسد مخالفت با حکمت و فلسفه یونان است و این نمونه و مظهری از تعصبات قرن ششم است که سرانجام به روشن بینی و علم گرایی قرون چهارم و پنجم چیره شد.
از دیگر مختصات فکری شاعران عارف این است که به وجوه ظاهری شعرا التفات نداشتند به طوری که می توان آنرا به دو دسته تقسیم کرد یکی عارفانی که شعر می گفتند و به ظواهر و فنون شعری توجه نداشتند مثل شیخ محمود شبستری یا عطار و دوم شاعرانی که شعر عرفانی می گفتند و شعر آنان فصیح و بلیغ است از قبیل عراقی و حافظ. مولانا هر چند که بر طبق سنت عرفا اظهار می دارد که به ظواهر شعر بی اعتناست اما اشعار او نمونه فصاحت و بلاغت است.
بدین ترتیب شعر عرفانی قرن ششم هم مثل شعر دوره سلجوقی شعر بینا بین است و همان طور که شعر عهد سلجوقی به سوی سبک عراقی می رود، شعر عرفانی بینابین هم در قرن هفتم تبدیل به شعر عرفانی می شود.
عرفان در قرن هفتم در آثار عطار ( از قبیل الهی نامه و منطق الطیر ) و مولانا ( مثنوی و غزلیات) به اوج خود می رسد. سرانجام حافظ در قرن هشتم شعر شعرا و شعر اولیا را در هم آمیخت و شعر کیمیا ساخت و به این منازعه پایانی پرمعنا بخشید همچنین از مطالب عرفانی در ساخت غزلیات خود بهره می گیرد و به مسائل مهم عرفانی اشارت ظریفی دارد. در قرون نهم و دهم از حرکت با لنده عرفان خبری نیست. بلکه شاعران و شارحان به تقریر و توضیح نکات عرفانی گذشتگان می پردازند و به اصطلاح عرفان درسی می شود و چهره آن عروس زیبا در پشت حجاب اصطلاحات عجیب و غریب و تعاریف غامض از دید ذهن های روشن دور می گردد. شیخ محمود شبستری در گلشن راز به توضیح رموز عرفانی گذشتگان می پردازد و جامی لوایح را در تبیین اصطلاحات عرفانی مهم و معروف می نویسد.
عرفان به طور کلی زیر ساخت حماسی دارد، منتهی رجال اساطیری چون رستم و سیامک... ( سیامک از کف این دیو کینه جوی نرست) تبدیل به قهرمانانی می شود که با دیو نفس گلاویزند و مشاهده صحنه های نبرد، تنبه و تذکر است.»[16]
«در حقیقت سبک عرفانی، مختصات خاص خود را دارد. در اینجا به اختصار اشاره می شود که هسته اصلی این تفکر اعتماد به وحدت وجود است.اگر اساس مذاهب حرکت خدا و آسمان به سوی انسان و زمین است اساس عرفان حرکت انسان و زمین به سوی خدا و آسمان است. عرفان نوعی تفکر اومانیستی است که قهرمان آن بشری حقیر است که می خواهد خدای جلیل باشد و این معنای باطنی و آرزوی پنهانی به اشکال مختلف که معمولاً نیازمند تفسیر و تاویل است بیان شده است. عرفان فلسفه خودجوش و ناخود آگاه است.»[17]
منابع
- روزنامه ی رسالت شماره ی6452 مورخه ی26/3/87 از دکتر احسان الله محمدی
- تاریخ ادبیات ایران و جهان تالیف دکتر ذبیح الله صفا
- وب سایت www.imamhadi.com
- انجمن آثار و مفاخر فرهنگی –ویژه نامه ی عطار
- مجله ی فرهنگی هنری ادبیات مصاحبه ی فاطمه ابراهیمی با دکتر منوچهرجوکار شنبه 23 بهمن 1389 کد خبری 8911-08757
- مجله ی خبری جام جم –عرفان ایرانی- اسلامی
- وب سایت آموزش و پرورش همدان
-کتاب سبک شناسی شعر تالیف سیروس شمیسا
[1] . روزنامه ی رسالت شماره ی 6452مورخه ی 26/3/87 از دکتر احسان الله محمدی ص1
[2] همان ص2
[3] وب سایت آموزش و پرورش همدان ص1
[4] مجله ی خبری جام جم –عرفان ایرانی اسلامی ص1
[5] روزنامه خبری جام جم – عرفان ایرانی اسلامی ص1و2
[6] روزنامه ی رسالت همان ص3
[7] . وب سایت www.imamhadi.com ص1
[8] . همان ص2
[9] . تاریخ و ادبیات ایران و جهان تالیف دکتر ذبیح الله صفا
[10] مجله ی خبری جام جم – عرفان ایران اسلامی ص3
[11] مجله ی فرهنگی هنری ادبیات گفتگوی فاطمه ابراهیمی با دکتر منوچهر جوکار شنبه 23 بهمن 1389 کد خبری 8911-08757 ص1
[12] مجله ی فرهنگی هنری ادبیات گفتگوی فاطمه ابراهیمی با دکتر جوکار همان ص2
[13] همان ص3
[14] مجموعه مقالات دکتر رضا اشرف زاده –آتش آب سوز انتشارات تهران 1387مقاله عطار نیشابوری ص1 تا 3
[15] وب سایت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی – ویژه نامه ی عطار نیشابوری ص16
[16] وب سایت آموزش و پرورش همدان ص3
[17] کتاب سبک شناسی شعر تالیف سیروس شمیسا